Sunday 20 November 2011

اینده ایران و حقوق اقوام غیر فارس


اگر معیاری برای میزان عادل بودن نظامی سیاسی قائل شویم شاید بهترین نوع سنجش میزان عدالت هر نظام سیاسی نوع برخورد و تعامل ان نظام با اقوام واقلیت ها ( چه دینی وچه مذهبی ) بهترین نشاندهنده عادل یا ظالم بودن ان نظام است که مطمئنا وبدون هیچ تردیدی نظام دینی ایران ونظام شاهنشاهی سابق کاملا در این وادی مردود شده اند.

در اینکه نظام سیاسی حاکم بر ایران در این بخش مردود شده اند شکی نیست و مطمئنا اکثر فعالان حقوق بشر در این امر متفق القول هستند اما سوال اینجاست که خود فعالان حقوق بشر بخصوص انانی که دم از حقوق اقوام واقلیت ها میزنند خود چه جایگاهی در دفاع از حقوق اقوام وملت های دربند نظام کنونی دارند؟
واقعیت این است که سالهاست که وقتی فعالان سیاسی مخالف رژیم کنونی از اینده سیاسی وبخصوص خارج نشینان سخن از اینده ایران به میان می اورند اما وقتی به مبحث اقوام وملت های غیر فارس وحقوق انها میرسند کاملا گزینه ای ومحتاطانه سخن میگویند وکاملا گزینه ای وگذرا به ان اشاره میکنند و وقتی به اعراب که بیش از 8% جمعیت 75 میلیونی ایران را تشکیل میدهند میرسند به خود همین زحمت گذرا سخن گفتن را نداده و درواقع کاملا متعمدانه از این موضوع گذشته و اگر هم به ان اشاره کنند با ان را با چاشنی های تمسخر امیز و توهین امیزی چون اینها عرب نیستند وعرب شده اند و... بیان کرده و در واقع کشوری با بیش از چندین قومیت ونژاد وزبان را در قالب یک قوم فارس (قومی که خود کمتر از نیمی از جمعیت ایران را تشکیل میدهد) می بینند، وبا نگاهی موشکافانه به سخنان اینها عملا اقوام غیر فارس کماکان جایی نداشته و در واقع در اینده سیاسی ایران محلی از اِعراب ندارند.
بعنوان یک عرب که خواسته یا ناخواسته شهروند ایران هستم من ملامتی بر اینان نمی بینم چون بنظر من اینان از لحاظ سیاسی یا دست پرورده نظام سابق هستند یا به نوعی دست پرورده اندیشه های سیاسی نظام دینی حاکم بر ایران که به نحوی خود را از ان جدا کرده و عنوان اپوزیسیون را یدک میکشند که در عمل هر دو نظام ( شاهنشاهی و دینی ) کاملا درنظام مملکت داری از نوع دمکراتیک شکست خورده اند وانهایی که ضمن نفی دو نظام، اینده دمکراتیکی را برای ایران ادعا میکنند نیز با توجه به عدم سخن از جایگاه سیاسی اقوام وحقوق انها در زمان حال واینده، عملا خود را در جایگاه مخالفت با اقوام دیگر نشان میدهند و در واقع تیشه به ریشه دمکراسی زده اند، انهم قبل از رسیدن به قدرت.
اما اگر وارد وادی حقوق ملتهای غیر فارس از دید فعالان حقوق بشر شویم متاسفانه موضوع دردناکتر است.
در اخبار هر روز شاهد ان هستیم که کسانی را به جرم فعال حقوق بشر در ایران دستگیر میکنند و یا به افرادی چون خانم شیرین عبادی جایزه نوبل صلح بدلیل فعالیتهای ایشان در باب حقوق بشر میرسیم که در واقع خبری از فعالیتهای ایشان در باب دفاع از حقوق اقوام غیر فارس نیست، اقوامی که نزدیک به 90 سال است که از ابتدایی ترین حقوق خود چون تحصیلات به زبان مادری و حتی ابتدائی تر از ان یعنی حتی از اب شرب محروم هستند فقط و فقط بدلیل اینکه از قومی غیر از قوم فارس هستند.
در واقع بیماری ضدیت با اقوام غیر فارس نه فقط ملکه ذهن فعالان سیاسی شده است بلکه این بیماری به بعضی فعالان حقوق بشر ایران نیز سرایت کرده است ونمونه ان جواب خانم شیرین عبادی در سال 2006 بود که در انتقاد احوازیهای ساکن اروپا در عدم اعتراض ایشان در اعدامهای بی حساب وکتاب که نظام ایران بر اعراب روا میداشت با جوابی بس روشن حقوق بشر از دید ایشان را نمایان ساخت: مشکل خودتان است نه ما؟؟!!!! چرا باید از شما عربهایی که میخواهید کشورم را تجزیه کنید دفاع کنم؟؟!!!! گویی ایشان فراموش کرده اند که ایشان شخصیتی حقوقی است نه سیاسی واز ان مهم تر برنده جایزه نوبل انهم نه بدلیل اکتشافی در ریاضیات وفیزیک وشیمی بلکه به دلیل فعالیت های حقوقی در باب حقوق بشر!!!! با این جواب ایشان این سوال مطرح میشود که ایا از دید ایشان به عنوان شخصیتی حقوقی که برنده جایزه صلح نوبل در حقوق بشر، ایا انسانها بر حسب قومیت انها به بشر وغیر بشر تقسیم بندی میشوند؟
در واقع این جواب با پاراگرافی با نامه لو رفته در سال 1384 از دفتر ریاست جمهوری در زمان خاتمی در باره سیاست های عرب ستیزی نظام که علنا نوشته شده است اعراب را حتی از زرع وکشاورزی ممنوع کنید تفاوتی نمیکند. اما اقای خاتمی و زمامداران کنونی ایران و شخصیتهای سیاسی هستند که بنا به مصلحت نظامی که در ان پرورش یافته اند عمل کنند ( صرفه نظر از غلط بودن این سیاست ) اما خانم عبادی شخصیتی حقوقی است نه سیاسی.
واقعیت این است که فعالان سیاسی وحقوقی باید با تمام وجود قبول کنند که ایران کشوری متشکل از اقوام مختلف است نه متعلق به قومی خاص وضمن قبول این واقعیت با تمام وجود از حقوق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... اقوام دفاع کنند در غیر اینصورت اینده ایران هرچه باشد مطمئنا با این چنین طرز فکر وتعاملی با اقوام غیر فارس، بهتر از نظام کنونی نیست و در واقع شاید بسیار بدتر خواهد بود، در صورت استمرار این اهمال نظام بعدی مطمئنا نظامی فاشیستی ونژادپرست همچون فاشیست ترین نظامهای سیاسی قرون اخیر خواهد بود.

علی کعبی