Saturday 19 May 2012

نگاه یک بام ودوهوای فعالان سیاسی وحقوق بشر ایران به اعدامها



چندی قبل یکی از ایت شیطانهای ایران با اعلام حکم ارتداد خواننده ای ایرانی ساکن در المان ، موجی از اعتراضات در میان ایرانیان ساکن خارج و فعالان حقوق بشر خارج نشین وتعدادی احزاب و اپوزیسیون براه افتاد، صرف نظر از اینکه این شخص عملی انجام نداده است که مستحق تکفیری شود که در قوانین حاکم در نظام ایران  حکمش اعدام است اما انچه تامل برانگیز است عکس العمل فعالان سیاسی وحقوقی خارج نشین است چرا که معمولا هر روزی که اخبار را در اینترنت مرور میکنیم  خبری جدید از دستگیریهای سیاسی و اعدامها به دلایل مختلف در ایران میخوانیم، انچه درد این اتفاقات را بیشتر میکند عکس العملی است که باید در خارج از ایران ودر میان اپوریسیون بیافتد اما نمیافتد.
وقتی مقالات اشخاصی چون گنجی وغیره  را میخوانیم که با کلمات پر طمطراق سعی در صحبت از ایران دمکراتیک در اینده میکنند در حالیکه در عمل کوچکترین واکنشی در محکومیت اعدامهای شبه روزانه در میان ملت عرب ودیگر ملتها بدست نظامی که خود را دشمن ان میپندارند نمیکنند چگونه میتوان به افکار ونیات چنین اشخاصی اعتماد کرد واین صرفه نظر از عدم اظهار ندامت از گذشته پر حوادثی که خود در این حوادث به انحاء مختلف دخیل بود، ویا کسانی چون خانم کار و عبادی که عنوان حقوقدان وفعال حقوق بشر را یدک میکشند در حالیکه از مقالات انها بوی نگاه تحقیر امیز به اقوام غیر فارس وبخصوص قوم عرب استشمام میشود، خانم عبادی که علنا وعملا این تنفر را اظهار کردند ( اظهارات ایشان در هلند در قبال حقوق اعراب در ایران ).
چند روز پیش اخباری مبنی بر احتمال اعدام 13 فعال مدنی و حقوق بشر در اهواز منتشر شد وامروز نیز 6 نفر عرب در ایران به اتهام محاربه با خطر اعدام مواجهند، همانطور که گفتم از نظامی که پایه ان بر خون بنا شده است و نه به احکام دینی که به اسم ان بنا شده حکومت میکند ونه به حقوق بشری که دنیای متمدن به ان پایبند است عمل میکند بیش از انتظاری نیست اما این جماعت پوزیسیون کجا هستند؟ چرا در قبال اعدام فاحشه های قاتل وخواننده ها و فعالان فارس هزاران بیانیه صادر میکنند اما در قبال اعدام فعالان مدنی وحقوق بشر به صرف اینکه عرب هستند سکوتی معنی دار اتخاد کردند؟ ایا این دلیل بر رضایت وحتی شادی از این عملکرد نظام در ایران نیست؟
براستی چه تفاوتی میان نظام حاکم در ایران با تمام جنایاتی که در حق ملتهای غیر فارس وبخصوص عرب انجام میدهد واپوزیسیون خارج نشین با سکوتش در قبال این جنایات واعدامها وجود دارد؟
انچه از این تضادها در میان جماعت خارج نشین استنباط میشود چیزی جز یک بام و دو هوا بودن در سخن وعمل نیست ومطمئنا این نگاه متضاد به اتفاقات تنها دلیل ان نگاه ودید فاشیستی به ملتهای غیر فارس است وتا زمانیکه چنین نگاههای به ملتهای دیگر وجود داشته باشد این فعالان بهتر است گوشه عزلت گزینند وسخنی از اینده ایران دمکراتیک نکنند چون خود بهتر از هرکسی میدانند که همانند هاون در اب کوبیدن است .
انچه واضح است صرفه نظر از مباحث حقوق سیاسی وفارغ از تمام مباحث تئوریک، صرف همین نگاه ها وعملکردهای دوگانه وفاشیستی به ملل غیر فارس وسکوت در قبال اعدام شدنها تنها بدلیل اختلاف نژادی این حق را به ملت ها میدهد که برای تعیین سرنوشت اینده خود و استقلال از جهنمی بنام ایران تلاش کنند.
ودر نهایت، بهترین جمله را در شرح حال چنین اشخاصی را مارتین لوتر کینک بیان کرده است انجا که فریاد میزند: گمان مبرید که فقط در قبال سخنانتان مسئولید بلکه بیش ازان در قبال سکوتتان انجا که باید سخن میگفتید نیز مسئولید.

علی کعبی